نقش هورمونها در عشق :

وقتی شما تو مراحل عشق به مرحله دادن و گرفتن توجه رسیدید،
 ترشح یک مقدار آدرنالین و کتکلامین ها حالات خاصی با خودشون می آورند و از طرف دیگه ترشح دوپامین و اپینفرین حالات شیدایی و سرخوشی و نوعی لذت روبه همراه می آورند که برای عاشقی بار اول حدود 6 ماه و برای عاشقی بار دوم 4ماه طول می کشه و بعد از 4یا 5 بار عاشقی دیگه ترشح نمی شوند.

بعد از اینکه ترشح این مواد تموم شد،
 ترشح آکسیتاسین شروع می شه که مثل مرفین عمل می کنه و باعث میشه شما حوصلتون بیشتر بشه و درد رو کمتر حس کنید و بهتر بتونید با مسائل و مشکلات کنار بیاید ولی ترشح این مواد هم 3تا 5 سال بیشتر طول نمی کشه
و به همین دلیل اصولا بیشترین میزان طلاق بین 3 تا 5 سال و در اوج خودش یعنی 4 سال بعد از ازدواج گزارش شده است.

به هر حال کسی که هنر عشق ورزیدن رو آموخته و بلد باشه می تونه همچنان با عشق تا آخر عمر زندگی کنه ولی کسی که این هنر رو نمی شناسه متاسفانه بعد از 6تا 9 ماه دیگه نمی تونه عاشق باشه !

برخی افراد به دلیل تضادهای درونی و آسیبهای گذشته و رابطه های قبلی در انتخاب افراد،
 در رابطه با جنس مقابل دست بر روی گزینه های می گذارند که چالش ذهنی برای آنها بوجود می آورد،
به عنوان مثال:
-فردی که بی اعتنایی می کند و کم محلی

-کسی که الفاظ رکیک و بدرفتاری می کند

-فردی که در رابطه های مختلف است و خود فرد هم می داند باز تمایل شدیدی به برقراری رابطه دارد
-فردی که قربون صدقه می ره و خیلی لفاظ و زبون بازی می کنه،
 با اون که می دونه دروغه

-کسی که ما رو نمی خواد،حتی با اون که می دونیم از اون فرد بهتر و برتریم

و خیلی از رابطه هایی که چنین تضادها و تناقض هایی وجود داره،
علامت سوالیه برای فرد،
 که چرا من درگیر چنین رابطه هایی شده ام؟

و به نوعی قلاب روانی فرد برای درگیر شدن در چنین رابطه ای است.

شواهد در مطالعات نشان داده:
 بیوه هایی که بهترین ازدواج را داشته اند فرایند سوگ همسر و جدا شدن از او را ساده تر از کسانی پشت سر می گذارند که تعارض های عمیقی در زندگی زناشویی داشته اند.

 یکی از دلایل این است که باید هم برای خود سوگواری کنند و هم برای سالهای از دست رفته .
 همینطور مطالعات نشون داده که وقتی شما با مرگ عزیزی مثل پدر و مادر یا فرد دیگری در زندگیتون نمی تونید کنار بیایید
و مدت زمان زیادی در سوگ اون عزیز هستین ،
 از نظر علمی اتفاقا نشان دهنده این است که شما با اون عزیز برخلاف ادعای ظاهریتون رابطه خوبی نداشتین.

همچنین از نظر علمی کاملا نشون داده میشه وقتی بچه ها در محیط خانوادگی سالم تری رشد کنند و رابطه سالمتری با اعضای خانواده داشته باشند به نسبت بچه هایی که آسیب بیشتری در محیط خانواده دیده اند و روابط متشنج تری داشته اند ،
توانایی مستقل شدن و جدا شدن از خانواده را بهتر و بیشتر خواهند داشت.
پس می شه در حالت کلی گفت :

وابستگی درست عکس سلامت روانی و رابطه سالمه.
هرچقدر ما بیشتر به برخی افراد وابسته باشیم ، به هیچ عنوان نشان دهنده عشق یا علاقه زیاد ما به اون فرد نیست ،
بلکه بیشتر بیماری و آسیب دیدن ما رو نشون می ده.🌺🌺🌺

رابطه ای که ترس از دست دادنش رو داشته باشیم یا جنس رابطه خوب نیست،
یا حال ما خوب نیست،
یا هر دو حالت رو داریم!!!

یکی از دلایل ترس از دست دادن می تونه به دلیل ترک یکی از نزدیکان ما در گذشته
 (به خصوص در سه سال اول کودکی و مراقبت کننده ی اولیه که معمولا مادر هست)
باشه،
 که به دلیل آسیب ، در اونجا وقتی درگیر رابطه احساسی عاطفی می شیم باز اون رو تجربه می کنیم
 و وقتی می خواهیم از رابطه جدا شیم ،
حتی زمانی که غلط و اشتباهه اون رابطه به دلیل اضطراب و نگرانی که دوباره به صحنه ی آگاه ذهنمون میاد حالمون بد می شه
 و ترس از دست دادن سراغمون میاد،
هر چند می تونه دلایل دیگه ای مثل طلاق والدین،
از دست دادن عزیزانمون به خصوص در دوران کودکی،
مهاجرت و جابجایی در سنین کم و....

این حالت اتفاق بیافته که فرد به فرد می تونه متفاوت باشه که می بایست ریشه ی این حالمون رو پیدا کنیم و خشکش کنیم که دچار چنین احساسی نشیم.