کودک درون


کودک نوپایی سالم و شاد را مجسم کنید، با شور و شوقی مداوم محیطش را کشف می کند. از احساسهایش با خبر است و آشکارا آنها را نشان می دهد. وقتی آزار می بیند، گریه می کند، وقتی خشمگین است، فریاد می زند، وقتی خوشحال است، می خندد... از ته دل می خندد... این کودک بطور غریزی می داند به چه کسی اعتماد کند و به چه کسی اعتماد نکند...
به مرور زمان کودک متوجه توقعات افراد بالغ می شود، صداهای غریزی درونش خاموش میشود.. محیط پیام می دهدکه به خودت اعتمادنکن، احساسهایت را احساس نکن. این را نگو ... همان را بگو که ما می گوییم .... کنجاوی کودک ... سرزندگی اش می میرد ..
و همین جاست که کودک آسیب می بیند خود را محبوس و مخفی می کند اما هیچ وقت از بین نمی رود تا روزی آزاد شود
کودک درون همواره سعی می کند توجه ما را به خود جلب کند، اما بسیاری از ما نادیده اش می گیریم، وقتی احساسهای راستین و گواهی دلمان را نادیده می گیریم، وقتی به خودمان می گوییم نباید نیازهای بچه گانه داشته باشم !مثلا شاید این تمایل را احساس کنیم که فقط محض تفریح از راه پارک عبور کنیم، یا به دلیل از دست دادن دوستی زار زار گریه کنیم... این کودک درون است...
تا هر چقدر که نادیده اش بگیریم ، شوق و انگیختگی زندگی را هم به همان میزان از دست می دهیم

روانشناس مصطفی آفریدون


 

https://t.me/entekhab123

مرکز روانشناختی و مشاوره انتخاب

تلفن هماهنگی جهت تعیین وقت قبلی:

0616-638-0922 فرزاد سلحشور

مرکز مشاوره تلفنی