زیرنظرآقای دکتر آفریدون و خانم دکترچهرازی

۹۶ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

نورو فیدبک(لیلاچهرازی..بازی درمانگرومشاورکودک)

نورو فیدبک(لیلاچهرازی..بازی درمانگرومشاورکودک)

اختلالات مختلف روانی در حقیقت حاصل کارکرد نامناسب مغز و درنتیجه تولید الگوی ناصحیح امواج مغزی می‌باشند.

می‌دانیم که الگوی امواج مغزی ماست که حالات و صورت‌های مختلف روانی ما را به‌وجود می‌آورد. درواقع کارکرد مناسب یا نامناسب مغز ما سبب طبیعی بودن یا غیرطبیعی بودن تولید امواج در مغز می‌شود. اختلالات مختلف روانی در حقیقت حاصل کارکرد نامناسب مغز و درنتیجه تولید الگوی ناصحیح امواج مغزی می‌باشند. لذا مغز انسان نیز مانند هر سیستم پیچیده دیگری نیاز به تنظیم و رفع نواقص دارد. نکته مهم و جالب توجه این است که خود مغز می‌تواند خودش را تنظیم و به‌روز کند فقط کافی است که از وضعیت خود آگاهی پیدا کند. لذا همه کاری که باید انجام دهیم آگاهی یافتن از مدل نامطلوب کارکرد مغز و سعی در تنظیم مجدد آن می‌باشد. در حقیقت مغز ما با فیدبک‌هایی(بازخورد) که از بدن و نیز محیط اطراف ما می‌گیرد به کنترل و تنظیم کارکردهای مختلف جسمی و روانی و تعامل ما با محیط می‌پردازد. نوروفیدبک با فیدبکی که از امواج مغزی ارائه می‌دهد، مغز را در تنظیم فعالیت خود کمک می‌نماید.

 
۰ نظر

(مرکزمشاوره باران بامدیریت خانم لیلاچهرازی)فرایندمشاوره

مشاوره چیست؟

مشاوره، اقدامی حمایتی بر پایهٔ علوم روان‌شناسی در حمایت از فردی است که آسیب دیده یا در معرض آسیب قرار دارد.مشاوره دارای ابعاد و انواع بسیار و گسترده‌ای است؛ به طورکلی مشاوره تخصصی از رشته‌ها و مهارت‌های زیر مجموعهٔ روانشناسی است. برخی ابعاد مشاوره عبارتند از:مشاوره تحصیلی، مشاوره شغلی، مشاوره خانواده، مشاورهازدواج و درمان اختلالات روان شناختی. وظیفهٔ مشاور به عنوان شخصی که داری مهارتهای علمی روان‌درمانی (به جز دارودرمانی) است، یاری رساندن و ارائهٔ راه حل به مراجع دربارهٔ مشکلاتی است که مراجع در شغل، روابط، احساسات و دیگر امور خود مطرح می‌کند.در واقع، مشاوره یک فرایند رشدی است که از طریق آن به اشخاص کمک می‌شود: اهداف خود را مشخص کنند، تصمیم‌گیری مناسب داشته باشند و مسائل فردی، خانوادگی، اجتماعی و تحصیلی خود را حل کنند.

 

۰ نظر

نگاهی بر اثر وقتی نیچه گریست(مصطفی آفریدون..لیلاچهرازی)

به روایت همکارانش پروفسور "یوزف بروئر" (1925-1842) از پیشگامان طب نوین در تاریخ پزشکی اروپاست. استاد دانشکده پزشکی زوریخ، کاشف نقش گوش داخلی در ایجاد تعادل و مفسر فیزیولوژی تنفس. او از نخستین پزشکانی است که به شناخت و درمان بیماران روانپزشکی همت گماشت. و به تدوین و انتشار تجارب و مشاهدات و تجویزهای خود پرداخت.

دکتر برویر پیش از دکتر "زیگموند فروید" (1939-1856) ترم Talking cure ـ درمان از راه صحبت کردن ـ را مطرح کرد. این فرضیه بعدها به وسیله شاگرد او ـ فروید ـ به Psychoanalysis / روانکاری ارتقاء پیدا کرد.

۰ نظر

واکنش روانی نسبت به مرگ عزیزان(مصطفی آفریدون..لیلاچهرازی)

همه ما در دوره­هایی از زندگی­مان، فقدان را تجربه کرده­ایم. فقدان می­تواند ناشی از مرگ یکی از عزیزان، ترک معشوق و حتی از دست دادن یکی از اندام­هایمان باشد. درباره اینکه چنین ضربه­هایی جه تأثیراتی را در افراد به جا می­گذارد، صحبت­ها فراوان است. معمولاً گفته می­شود اولین واکنش به چنین ضربه­هایی انکار است و با عبور از این مرحله، فرد نشانه­های جسمی و روانی را بروز می­دهد. به عنوان مثال اشک می­ریزد، تپش قلب دارد و... این روند با افسردگی ادامه پیدا می­کند و بعد فرد دچار احساس گناه می­شود. به عبارت دیگر خود را در بروز این فقدان مقصر می­بیند. سایر مراحل فرایند سوگ عبارتند از: عصبانیت، آرمانی­ساختن، واقعیت­گرایی، پذیرش، سازگاری و رشد شخصی (گلدارد، 1377، ترجمه حسینیان).

۰ نظر

ریه های لذت پر اکسیژن مرگ است(مصطفی آفریدون..لیلاچهرازی)

همه می میرند و رفتن را تجربه می کنند، اما در میان جانداران، تنها انسان است که از مرگ خود خبر دارد و پایان خویش را انتظار می کشد.

همه می میرند و رفتن را تجربه می کنند، اما در میان جانداران، تنها انسان است که از مرگ خود خبر دارد و پایان خویش را انتظار می کشد. مرگ، مساله ی آدمیان است زیرا بر خلاف سایر موجودات، از مرگ خویش آگاه اند. به دلیل همین اگاهی از مرگ است که نظام های عقیدتی، همواره در طول تاریخ پا برجا بوده اند. نظام های الاهیاتی به وجود آمدند تا بتواند به پرسش از مرگ پاسخ گویند. اما در هر حال، این مرگ است که طعم تلخ ناپایداری را در دهان آدمی می چکاند و نا امنی وجودی را در پنهان ترین و عمیق ترین زوایای روح می نشاند.

۰ نظر

بزرگسالهایی که اضطراب مرگ، خوره جانشان می شود(مصطفی آفریدون..لیلاچهرازی)

بزرگسالهایی که اضطراب مرگ، خوره جانشان می شود(مصطفی آفریدون..لیلاچهرازی)


بزرگسالهایی که اضطراب مرگ، خوره جانشان می شود، آدمهای عجیب و غریبی نیستند که مبتلا به بیماریهای نادری شده باشند؛ بلکه مردان و زنانی هستند که خانواده و فرهنگشان جامه حفاظتی مناسبی برایشان ندوخته تا در برابر سرمای جانکاه فناپذیری مقاومت کنند. اینها شاید در زمان کودکی بیش از حد با مرگ روبرو شده باشند؛ شاید از کانون محبت، غمخواری و امنیت در خانه شان محروم بوده باشند؛ شاید آدمهای گوشه گیری بوده باشند که هرگز دغدغه فانی بودن را با کسی در میان نگذاشته باشند؛ یا شاید آدمهای حساسی بوده باشند، بویژه افرادی خودآگاه که از داستان های دینی دایر بر انکار مرگ که فرهنگشان ارائه کرده روگردانده و تسلای خاطر نجسته باشند.
اروین دیوید یالوم
۰ نظر

اضطراب مرگ وبررسی آن ازدید گاه مذاهب ومکاتب روانشناسی(مصطفی آفریدون...لیلاچهرازی)

اضطراب مرگ وبررسی آن ازدید گاه مذاهب ومکاتب روانشناسی(مصطفی آفریدون...لیلاچهرازی)

مقدمه:

مرگ واقعیتی اجتناب ناپذیر است که به عنوان انگیزاننده ای قوی تصور شده که در پشت بسیاری از اظهارات وجستوجوهای فلسفی سالهای زندگی قرار داردو به خاطر ماهیت پرابهامش برای بسیاری از انسانها به صورت تهدید آمیز جلوه می کند . اضطراب مرگ می تواند سلامت وجودی ومخصوصاً کارکرد سلامت روانی افراد را تحت تأثیر قراردهد. اضطراب وترس از مرگ در تمام فرهنگ هامتداول است وگروه ها وادیان به طرق گوناگون با آن برخورد می کنند.

۰ نظر

کاستن از رنج مرگ‌هراسی(مصطفی آفریدون...لیلاچهرازی)

به اعتقاد آن‌هایی که در تاریخ اندیشه‌ها کار می‌کنند، هیچ دو موضوعی به اندازه‌ی عشق و مرگ در طول تاریخ فرهنگ بشری موضوع سخن قرار نگرفته است .اگر در مکتوبات بشری و آنچه از بشر به جای مانده، دقیق شویم درمی‌یابیم که عشق و مرگ،بیش‌ترین حجم را به خود اختصاص داده‌اند.

۰ نظر

اصل اساسی در روان درمانی(مصطفی آفریدون..فیلم درمانگر..روان درمانی بااستفاده ازفیلم)

*بخشش اجباری نیست. بخشش فرد دیگری، قبل از این که نسبت به او واقعاً احساس بخشودگی به وجود آید، نتیجه مطلوبی ندارد. درست است که بخشیدن کسانی که در گذشته به نحوی ما را آزار داده اند یا تاثیرمنفی روی شخصیت ما گذاشته اند، کار خوبی است، اما بخشیدن کسی برای کم کردن بار احساس گناه از روی دوش وی، به تنهایی کافی نیست. بخشش یک فرآیند روحی- روانی است که در طول زمان در فرد رخ می دهد و وقتی فرد آماده بخشیدن شد، اتفاق می افتد، نه زودتر یا به اجبار. در نهایت بخشیدن دیگران یک انتخاب است برای باقی ماندن در کوه خشم و تنفر و یا رها کردن این احساسات منفی. بنابراین بخشش به زدودن احساسات منفی از روح و روان فرد کمک شایانی می کند اما همزمان باید با احساس خشم و انزجار ناشی از خشونت، توهین یا سرزنش که در فرد به وجود آمده است نیز کنار آمد. در واقع بخشش از همین جا شروع می شود و نه از احساسی که سعی می کنیم به آن برسیم. بنابراین نباید بر احساسات منفی به طور کامل سرپوش گذاشت. در واقع خشم موجه و بروز صحیح آن، اولین گام شجاعانه در مسیر طولانی و گاه رنج آور بخشش است. البته بخشیدن به مفهوم فراموش کردن نیست. ما می توانیم حتی کسانی را که خطای خود در قبال ما را قبول ندارند، ببخشیم هر چند با دشواری بیشتر.
۰ نظر

با کودکان قلدر چگونه برخورد کنیم ؟(لیلاچهرازی مشاورکودک وبازی درمانگر)

فرم دیگری از قلدری که در دختران شایع‌تر است، قلدری غیرکلامی یا هیجانی است. به این صورت که فرد قلدر به صورت غیرمستقیم به فرد قربانی حمله می‌کند یعنی بر ضد او شایعه‌پراکنی کرده و ذهن سایر بچه‌ها را نسبت به وی خراب می‌کند و باعث طردشدن‌اش‌ می‌شود.
نوع جدیدی از قلدری، قلدری اینترنتی است که با استفاده از کامپیوتر برای فرد قربانی پیام‌های آنلاین، ایمیل‌های نامناسب یا تصاویر مستهجن می‌فرستند. معمولا قلدری در مجموعه‌ای که شامل فرد قلدر (یا گروه افراد قلدر)، فرد قربانی و مشاهده‌گر است، رخ می‌دهد. زمانی رفتار قلدرانه صورت می‌گیرد که مجموعه‌ای از مشکلات تعاملی بین کودک، خانواده، گروه دوستان، مدرسه و اجتماع محیط را برای بروز رفتار قلدرانه مناسب می‌کند. غالبا کودکان قلدر سرسخت، پرخاشگر، قانون‌گریز و بدون کنترل تکانه هستند. همچنین آنها کودکان فعالی هستند که به خشونت و پرخاشگری با دید مثبت نگاه می‌کنند و به دنبال جلب توجه سایرین هستند. در گذشته تصور می‌شد افراد قلدر عمدتا افرادی تنها و با اعتمادبه‌نفس پایین هستند در حالی که امروزه خلاف این موضوع ثابت شده است. دوستان این کودکان نیز غالبا متشکل از بچه‌هایی هستند که به رفتارهای خشونت‌آمیز، دید خوب و مثبتی دارند و خودشان نیز درگیر رفتارهای مشابه‌اند. معمولا محیط خانواده چنین کودکانی گرم و دلسوزانه نیست و والدین یا منفعل و بدون انضباط خاص یا برعکس بسیار خشن و با روش‌های انضباطی خشن و شدید هستند. در بسیاری از موارد والدین مدلی برای رفتارهای مشابه در کودکان قلدر هستند. کودکانی که معمولا در معرض قلدری قرار می‌گیرند کودکانی حساس، منزوی و با اعتمادبه‌نفس پایین هستند که از نظر اجتماعی منزوی و در مدرسه و کلاس تنها هستند. مسلما هر چقدر این کودکان تنهاتر باشند بیشتر مورد حمله رفتارهای مخرب سایرین قرار می‌گیرند ضمن اینکه کسی نیست که از آنها حفاظت و پشتیبانی کند.
۰ نظر